یادش بخیر

ساخت وبلاگ
رامین کلیه هاش از دوسه سال پیش مشکل داشت و چندوقت یبار یه شوکی به همه وارد میکنه تو شرایطی رومینا بهم زنگ زد و گفت رامین حالش بده که بعداز مدت ها(نزدیک دوماه و نیم)بی واسطه و بی بهونه رفته بودم پیش شاداب....رو ابرا بودم دقیقا خدایا میشه من و باهرچی تهدید میکنی با رامین نکنی؟؟؟؟؟؟ تقاص بد بودنامو یه جور دیگه ازم بگیر،خوااااااهش میکنممممم یعنی اصلا تا عمر دارم نمیخوام داداشمو زیر سرم ببینم دکتر بهش یادش بخیر...ادامه مطلب
ما را در سایت یادش بخیر دنبال می کنید

برچسب : خدایاااااااا, نویسنده : pooldarefaghir73 بازدید : 13 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:51

سلام.... نمیپرسم چون می‌دونم حالت خوبه خوشحالم که خوبی از وقتی این وبلاگ و زدم روزشماری میکردم برای روز تولدت! یه سوپرایز بزرگ و ....تو همین وبلاگ....رادمهر خوش خیال! اصلا قصد نداشتم حتی یبار دیگه اینجا پست بزارم همون‌طور که کامنتای پست قبلی رو تایید نکردم،میخواستم عین بچه ادم برم سرکار جدیدم،خودم کارکنم مستقل از بابام... همون جوری که تو همیشه میخواستی! میخواستم دستم تو جیب خودم باشه که راضی شدم ب یادش بخیر...ادامه مطلب
ما را در سایت یادش بخیر دنبال می کنید

برچسب : پایان, نویسنده : pooldarefaghir73 بازدید : 17 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:51

داشتم سحری میخوردم،با اوووون همه تلاش که سروصدا کسی و بیدار نکنه و اروم یه چیزی بخورم یه دفعه دیدم بابام جلومه||: هیچی پاشدم وایستادم صندلی از پشت افتاد||: اصن یه وعضی! بابام باتعجب میگه:داشتی چیکامیکردی؟؟ غذا میخورم... _اینو که دارم میبینم،الان وقته غذاس؟؟؟(همچنان با تعجب) خب گشنم شد! _اووون همه به یادش بخیر...ادامه مطلب
ما را در سایت یادش بخیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pooldarefaghir73 بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 8:00

یکم از خودم... با بابام زندگی میکنم درحال حاضر تک فرزندم ولی مامانم بعد از جدایی و اِز مجدد یه دختر داره! زندگی میکنم بخاطر دو سه نفر فقط نه حتی خودم یه برادر قسم خورده دارم جون میدم براش قصدمم از زدن این وبلاگ این نگاهای مردمه.... خبط نکردیم که به بابامون ارث رسیده اگه من حوصله کنم یکم فقط درحد بیس یادش بخیر...ادامه مطلب
ما را در سایت یادش بخیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pooldarefaghir73 بازدید : 13 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 9:08

من سیگار خیلی دوس میدارم((-: ولی نباید بکشم یعنی بابام دستم ببینه بدجوری شکار میشه ازم! البته بخاطر خودم میگه وگرنه کلا ادم بیخیالیه،قربونش برم...! دیشب خونه رامین(همون برادر قسم خوردم)بودم گف باید یه فکری به حالت کنیم تو تا خودتو خفه نکنی میمیری!!! من یه لحظه هنگ کردم! بعد گف نه منظورم اینه که تا یادش بخیر...ادامه مطلب
ما را در سایت یادش بخیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pooldarefaghir73 بازدید : 15 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 9:08

حالم بهم میخوره از تظاهر... میخوای به کجا برسی؟؟که پسرت برات مهمه؟اننننقد خودتو اذیت نکن مریم خانوم شما مادریتو همون ده سال پیش به ما اثبات کردی،هه نخوام مادری کنی کیو ببینم؟میشه بیرون بکشی از ما؟ خواهشا نه مادری کن،نه تیکه بنداز،نه تظاهر کن.... +واقعا مزخرفی بود!مزخرف تر از همه اینام اینه که یه خو یادش بخیر...ادامه مطلب
ما را در سایت یادش بخیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pooldarefaghir73 بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 9:08